به یاد شهید حاج علی دهقانپور
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
چون حبیببنمظاهر رفت دهقانپور ما ریشچونبرفش زخونپاک او گشتی خضاب مرحبا خوش آمدی ای پیر مرد باوفا چونتو بودی از دل و جان عاشقوشیدای ما آفرین بر غیرت و برهمت و عـزم تو باد ای حبیب ما چه نیکو آمدیخوش آمدی پاسداران را تو پیک جبهه ها بودی پدر تو زخونخود محاسن را چه رنگین کردهای چشمبردرهر کسی بودش عزیزی در سفر اینک ای روشن ضمیر و پاک باز و پاک بین پیرمردان توسرمشق شهادت گشتهای پیکر پاک...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
چون حبیببنمظاهر رفت دهقانپور ما ریشچونبرفش زخونپاک او گشتی خضاب مرحبا خوش آمدی ای پیر مرد باوفا چونتو بودی از دل و جان عاشقوشیدای ما آفرین بر غیرت و برهمت و عـزم تو باد ای حبیب ما چه نیکو آمدیخوش آمدی پاسداران را تو پیک جبهه ها بودی پدر تو زخونخود محاسن را چه رنگین کردهای چشمبردرهر کسی بودش عزیزی در سفر اینک ای روشن ضمیر و پاک باز و پاک بین پیرمردان توسرمشق شهادت گشتهای پیکر پاک...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید حسین مهربان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید حسین مهربان »
در سحرگاه 1366/1/5 همزمان با روز عید قربان، روزی که حضرت ابراهیم(ع) شاد و خرسند از عنایت الهی در رسیدن قربانی به جای اسماعیل(ع) بود،ـ حسین، خانه کوچک و باصفای خانوادهای ساده و زحمتکش را پر از شادی کرد. شش ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران تحصیلی خود را تا کلاس پنجم در مدرسه اهلی نیریزی گذراند و پس از آن ترک تحصیل کرد و به کار آزاد پرداخت. ـ آخرین حرفه او نقاشی ساختمان بودـ در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید حسین مهربان »
در سحرگاه 1366/1/5 همزمان با روز عید قربان، روزی که حضرت ابراهیم(ع) شاد و خرسند از عنایت الهی در رسیدن قربانی به جای اسماعیل(ع) بود،ـ حسین، خانه کوچک و باصفای خانوادهای ساده و زحمتکش را پر از شادی کرد. شش ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران تحصیلی خود را تا کلاس پنجم در مدرسه اهلی نیریزی گذراند و پس از آن ترک تحصیل کرد و به کار آزاد پرداخت. ـ آخرین حرفه او نقاشی ساختمان بودـ در...
-داستان بابای مهدی
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
از لحاظ رابطه عاطفی بین بچههای گردان کمیل و سردار شهید علی اصغر سرافراز، حاج آقا بنایی میگوید: رزمندهای در گردان کمیل بود که به او بابای مهدی می گفتند. به تازگی بچهای خداوند به او داده بود و اسمش را مهدی گذاشته بود. او خیلی به علی اصغر علاقه داشت. قبل از عملیات والفجر هشت من سراغ علی اصغر سرافراز و بچههای گردان کمیل رفتم. آنجا نشسته بودیم، شهید علی اصغر مرتب با بابای مهدی شوخی میکرد...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
از لحاظ رابطه عاطفی بین بچههای گردان کمیل و سردار شهید علی اصغر سرافراز، حاج آقا بنایی میگوید: رزمندهای در گردان کمیل بود که به او بابای مهدی می گفتند. به تازگی بچهای خداوند به او داده بود و اسمش را مهدی گذاشته بود. او خیلی به علی اصغر علاقه داشت. قبل از عملیات والفجر هشت من سراغ علی اصغر سرافراز و بچههای گردان کمیل رفتم. آنجا نشسته بودیم، شهید علی اصغر مرتب با بابای مهدی شوخی میکرد...
حال و هوای معنوی عملیات فتح المبین
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات فتح المبين »
برادرانی که در این عملیات حضور یافته بودند با حالی معنوی در مراسمهای نماز جماعت، دعای توسل و کمیل، شرکت میکردند. در شب عملیات معلم شهید مجید محمدزاده که در مرحله اول عملیات به شهادت رسید، سایر هم رزمان را قوت قلب می داد و با آنها شوخی و مزاح میکرد، یکی از نقاط قوت این عملیات حضور سردار رشید اسلام و سید الشهدای گردان کمیل، مرحوم حجه السلام والمسلمین سید عبد الرسول معصومی بود که مرتبا" برنامههای...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات فتح المبين »
برادرانی که در این عملیات حضور یافته بودند با حالی معنوی در مراسمهای نماز جماعت، دعای توسل و کمیل، شرکت میکردند. در شب عملیات معلم شهید مجید محمدزاده که در مرحله اول عملیات به شهادت رسید، سایر هم رزمان را قوت قلب می داد و با آنها شوخی و مزاح میکرد، یکی از نقاط قوت این عملیات حضور سردار رشید اسلام و سید الشهدای گردان کمیل، مرحوم حجه السلام والمسلمین سید عبد الرسول معصومی بود که مرتبا" برنامههای...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید سید رضا اسدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
سلام بر شما پرستوهای مهاجر که در بی نهایت هستی فرود آمدید و جبهه را میعادگاه مردان خدا شمردید. سلام بر توای شهید! ای سیدرضا! که با تولد خود در اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۶ در نیریز با چلچلههای بهاری همنوا شدی و سبدسبد شادمانی را به میان خانواده متدین خود به ارمغان آوردی. سید رضا، دوره ابتدایی را در دبستان امیرکبیر نیریز سپری کرده و سپس وارد مدرسه راهنمایی شهید مفتح شد، اما چندی نگذشت که ترک تحصیل...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
سلام بر شما پرستوهای مهاجر که در بی نهایت هستی فرود آمدید و جبهه را میعادگاه مردان خدا شمردید. سلام بر توای شهید! ای سیدرضا! که با تولد خود در اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۶ در نیریز با چلچلههای بهاری همنوا شدی و سبدسبد شادمانی را به میان خانواده متدین خود به ارمغان آوردی. سید رضا، دوره ابتدایی را در دبستان امیرکبیر نیریز سپری کرده و سپس وارد مدرسه راهنمایی شهید مفتح شد، اما چندی نگذشت که ترک تحصیل...
نیایش
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
خداوندا خمینی زنده باشد جوانان را دهد نیروی تازه کند اصلاح کشور از ره دین گشاید قدس و هم کربو بلا را به قلب دشمنان تیر دعایش سپاه پاسدارانش شب و روز به بنیاد شهیدش بخش نیرو بسیج پاسداران خمینی همه جان بر کف اندر راه قرآن خداوندا تو میدانی که ما را براه او بدادم حامدم را به شهید شاهدم حامد خدایا خداوندا توکل را مدد کن گنه کاران ببخشا بر پیمبر تـوکل را ببخشـا بر شـهیـدان...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
خداوندا خمینی زنده باشد جوانان را دهد نیروی تازه کند اصلاح کشور از ره دین گشاید قدس و هم کربو بلا را به قلب دشمنان تیر دعایش سپاه پاسدارانش شب و روز به بنیاد شهیدش بخش نیرو بسیج پاسداران خمینی همه جان بر کف اندر راه قرآن خداوندا تو میدانی که ما را براه او بدادم حامدم را به شهید شاهدم حامد خدایا خداوندا توکل را مدد کن گنه کاران ببخشا بر پیمبر تـوکل را ببخشـا بر شـهیـدان...
بیاد شهید محمد کاری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
در عید استقرار جمهوری ایران از کربلاکاری رسیده میهمان است مادر بگوید در غمش با آه و زاری نعشمحمد از سفر آمد خوش آمد بود آرزویم تا که دامادش نمایم میخواستم تا حجله عیشش ببندم گشته امیدم نا امید از جور صدام لیکنازآن شادمکه تا کوی حسینی جان در ره قرآن و دین داده جوانم تا مهرومه اندر جهان تابنده باشد یاد از علی اکبر کنم مانند لیلا یارب به خون پاک فرزندان زهرا گفتا توکل درغم هجر...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
در عید استقرار جمهوری ایران از کربلاکاری رسیده میهمان است مادر بگوید در غمش با آه و زاری نعشمحمد از سفر آمد خوش آمد بود آرزویم تا که دامادش نمایم میخواستم تا حجله عیشش ببندم گشته امیدم نا امید از جور صدام لیکنازآن شادمکه تا کوی حسینی جان در ره قرآن و دین داده جوانم تا مهرومه اندر جهان تابنده باشد یاد از علی اکبر کنم مانند لیلا یارب به خون پاک فرزندان زهرا گفتا توکل درغم هجر...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید صفر رحیمی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد صفر رحيمي »
بسم الله الرحمن الرحیم الذین آمنو یقاتلون فی سبیلالله و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت، فقاتلوا اولیاء الشیطان، ان کید الشیطان کان ضعیفا.1 اهل ایمان در راه خدا، و کافران در راه شیطان جنگ میکنند. پس شما مؤمنان با دوستان شیطان بجنگید که مکر و سیاست شیطان بسیار سست و ضعیف است . درود به رهبر کبیر انقلاب. ای برادران مسلمان و شهیدپرور جمهوری اسلامی ایران، بپا خیزید و دست صدامیان بعثی را که نوکر ابرجنایتکارانی مثل آمریکا و اسرائیل...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد صفر رحيمي »
بسم الله الرحمن الرحیم الذین آمنو یقاتلون فی سبیلالله و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت، فقاتلوا اولیاء الشیطان، ان کید الشیطان کان ضعیفا.1 اهل ایمان در راه خدا، و کافران در راه شیطان جنگ میکنند. پس شما مؤمنان با دوستان شیطان بجنگید که مکر و سیاست شیطان بسیار سست و ضعیف است . درود به رهبر کبیر انقلاب. ای برادران مسلمان و شهیدپرور جمهوری اسلامی ایران، بپا خیزید و دست صدامیان بعثی را که نوکر ابرجنایتکارانی مثل آمریکا و اسرائیل...
به یاد شهید عباس مرادی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
هفت روز است که عباس جوان هفت روزاست که این پاک سرشت از خدا بی خبرانش کـشتند چون علمدارحسین رهبر عشق نامراد از ستم فرقه دون هفت روز است مرادی شهید هفت روز است که مادر زار است پدرش نیست که بوسد رویش خواهرش شیون و افغان دارد دوستانش همه در آه و فــغان همه گویند مـرادی زجفا مادرش گوید بر قبـر پـسر رفتی و داغ بـدل گشتم من ای خوش آنروز که بودی به برم گفت محمود...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
هفت روز است که عباس جوان هفت روزاست که این پاک سرشت از خدا بی خبرانش کـشتند چون علمدارحسین رهبر عشق نامراد از ستم فرقه دون هفت روز است مرادی شهید هفت روز است که مادر زار است پدرش نیست که بوسد رویش خواهرش شیون و افغان دارد دوستانش همه در آه و فــغان همه گویند مـرادی زجفا مادرش گوید بر قبـر پـسر رفتی و داغ بـدل گشتم من ای خوش آنروز که بودی به برم گفت محمود...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید اسماعیل اسماعیلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اسماعيل اسماعيلي »
اسماعیل، چون اسماعیل ابراهیم (ع) فدا شدن درراه معشوق را عالیترین مقام انسانیت میدانست و شهادت را بهترین مسیر تکامل برای انسان. او که سال ۱۳۴۸ در روستای مشکان، میان خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کنار پدر و مادر بهخوبی سپری کرد؛ اما به علت مشکلاتی که داشت، نتوانست به مدرسه برود و علم و دانش بیاموزد. اخلاق نیکو و ایمان راستین وی او را از دیگران متمایز میساخت، بهطوریکه در تمام...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اسماعيل اسماعيلي »
اسماعیل، چون اسماعیل ابراهیم (ع) فدا شدن درراه معشوق را عالیترین مقام انسانیت میدانست و شهادت را بهترین مسیر تکامل برای انسان. او که سال ۱۳۴۸ در روستای مشکان، میان خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کنار پدر و مادر بهخوبی سپری کرد؛ اما به علت مشکلاتی که داشت، نتوانست به مدرسه برود و علم و دانش بیاموزد. اخلاق نیکو و ایمان راستین وی او را از دیگران متمایز میساخت، بهطوریکه در تمام...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56
57
58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 بعدي